اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

وروجک بابا و مامان

تقویم اهورایی

پسر نازنینم امسال هم خودم برات با سلیقه خودم تقویمت رو طراحی کردم درست مثل پارسال ولی وقتم خیلیییییییییی کم بود ،امیدوارم که دوست داشته باشی و خوشت بیاد مبارکت باشه مادررررررررررر تقویم اهورایی سال94 تقویم اهورایی سال93 ...
28 فروردين 1394

روز مادر

سلام عزیزم  میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا مبارک  روز مادر و روز زن رو به مادر عزیزتر از جانم و همه دوستان و عزیزانم تبریک میگم و امیدوارم کسانی که در حسرت مادر شدن هستند خدا به احترام خانم فاطمه زهرا دامنشون رو سبز کنه صبح امروز بابا روز زن رو بهم تبریک گفت و منو بیدار کرد با اینکه خواب مونده بودم و دیر بود گفت صبحانه رو آماده کرده و منتظره تا بیدار شم و با هم صبحانه بخوریم و بعد صبحانه دفتر خاطرات رو که به رسم روزهای قشنگمون توش یادگاری مینویسیم بهم داد و کلی خوشحالم کرد.همسر خوب و دلسوز و فداکارم ممنونم که هستی،مرسی که همیشه پشتم ایستادی و بهم لطف داری و اما مهم تر اینکه من 2 ساله که مادر شدم و این مسولیت شیرین ...
21 فروردين 1394

تولد 2 سالگی وروجک بابا و مامان با تم پنگوئنی

قبل از هر چیز دومین تولدت رو تبریک میگم. تولد دوسالگیت امسال افتاد به عجله،آخه برا گرفتن تولد خیلی دو دل بودم چون تا لحظه آخر کلی کار داشتم و درگیر امتحاناتم بودم و اسباب کشی هم داشتیم و بعد رفتیم تهران بخاطر پایان نامه بابا هادی و منو بابا تصمیم گرفتیم در کنار مادرجون و پدر جون و دایی جون یه جشن خودمونی برات بگیریم که مادرجون گفت همرو دعوت میکنه و جشن تولد رو خودش برات میگیره ،هم به یمن تموم شدن درس بابا و هم به خاطر تولد وروجک کوچولو البته بابا هم کلی برات خرج کرد و وسایل خرید و منم تو اون مدت کم مشغول آماده کردن وسایل و طراحی تم شدم قبل رفتن میخواستم تولد امس...
21 فروردين 1394

عکسهای آتلیه دوسالگی

سلام به پسر خوشگلم امروز بعد چند ماه اومدم عکسای آتلیه رو بزارم شیطون کوچولوی مامان این پنجمین بار بود که به آتلیه میبردیمت ولی دومین بار بود که دست پر برمی گشتیم تابستون هم منو بابا برا سالگرد ازدواجمون رفتیم آتلیه و شما اصلا نیومدی پیشمون که عکس بندازیم و یه بلایی سر من و بابا و خانم عکاس آوردی که هلاک شدیم از خستگی بعدشم بردیمت برا آتلیه شب یلدا که وقت گرفته بودم برات و.... اونجا توی یه گاری کوچولو چهارتا توپ هندوانه برا تزیین گذاشته بودن که تو بدو ورود شروع به فوتبال بازی با توپها کردی و کل آتلیه رو بهم زدی و من و بابایی طبق معمول دست از پا دراز تر و با خجالت تمام از اونجا اومدیم بیر...
21 فروردين 1394
1